پیشبینی ورایتی از بهترین فیلم خارجی زبان گلدن گلوب؛ فیلم مجیدی نیست
پس از رکوردشکنیها و پیشرویهای خارقالعادهی انگل (parasite) در سال گذشته، امسال فیلمهای خارجی زبان زیادی، بیش از پیش، توسط مخاطبان دیده شدند و بسیاری از آنها با کیفیت مطلوبی که دارند در فصل جوایز با یکدیگر به رقابت خواهند پرداخت. مجلهی ورایتی نگاهی میاندازد به نامزدهای احتمالی بهترین فیلم خارجی زبان در گلدن گلوب ۲۰۲۱.
۱. میناری (Minari)
خانوادهای کرهای در دههی ۸۰ میلادی، با هدف راه اندازی مزرعه، به آرکانزاس آمریکا نقل مکان میکنند.
فیلم سمفونیای است از تلاش انسان برای هماهنگ ماندن با طبیعت. هنگامی که ماشین خانواده در دورنمای سبز آمریکا حرکت میکند گویا زمین با شخصیتها و از طریق آنها با ما سخن میگوید. فیلم داستانی کلاسیک دربارهی مهاجرت است اما با داستانی خاص و اغلب جزئیات جدید. مراسمهای معمولی اگر از طریق قاب جدیدی به تصویر کشیده شوند تبدیل به پدیدههایی جدید و زنده میشوند. این همان اتفاقی است که در میناری میافتد. کارگردان دقیقا میداند چه میخواهد تعریف کند و میداند آن را چگونه باید تعریف کند.
۲. زندگی پیشرو (The Life Ahead)
یک بازماندهی هولوکاست، در سالخوردگی، با مهاجر جوانی از سنگال که به تازگی جیباش را خالی کرده است پیمان دوستی میبندد.
فیلم بر اساس کتاب زندگی پیش روی ما (The Life Before Us) نوشتهی رومان گاری ساخته شده است که پیش از این هم در سال ۱۹۷۷ فیلم مادام روزا (Madame Rosa) از روی آن ساخته شده بود. سوفیا لورن به گونهای از عهدهی نقش مادام روزا بر میآید که گویا شخصیت برای او نوشته شده است و میشود دریافت که چرا پسرش میخواست فیلم را بازسازی کند.
۳. یک دور دیگر (Another Round)
چهار دوست، که همهی آنها معلم دبیرستان هستند، بعد از رسیدن به بنبست در زندگیهای شخصی، تصمیم میگیرند نظریهی بهبودی زندگی از طریق حفظ غلظت الکل خون را امتحان کنند.
یک دور دیگر فیلم جدید کارگردان پر آوازهی دانمارکی است که پیش از این با ساخت فیلم شکار (The Hunt) قدرت فیلمسازی خود را به جهانیان ثابت کرده بود.
یک دور دیگر بیش از هر چیز مدیون درخشش مدز میکلسون است. او شخصیتی را که به بهترین صورت در فیلمنامه پرداخت نشده است به گونهای مقابل دوربین میآورد که گویا بینقصترین شخصیت تاریخ سینما است. در فیلم رگههایی از گمگشتگی کارگردان/ فیلمنامه نویس دیده میشود که شاید موضوع اصلی فیلم، پوچی چهل سالگی، هم از همینجا سرچشمه میگیرد.
۴. تو را با خود حمل میکنم (I Carry You With Me)
مهاجرت مکزیکیها به نیویورک به دنبال تحقق رویاهای خود و رو به رو شدن با چیزی متفاوت.
فیلم داستان حقیقی زوجی مکزیکی را روایت میکند که به دنبال آزادی، رویای آمریکایی و آرامش، درد غربت و تنهایی را به جان میخرند. فیلم موضوع خاصی دارد که به ندرت در مکزیک به آن پرداخته میشود. کارگردان دو شیوهی سینمای داستانی و مستند را با هم ترکیب کرده و روشی بدیع خلق نموده است. فلشبکهایی که در فیلم گنجانده شدهاند مخاطب را در زمان سفر میدهند و او را هر چه بیشتر با ابعاد مختلف دو شخصیت اصلی آشنا میکنند. فیلم پیش از هر چیز یک حرکت اجتماعی انقلابی و تابو شکن در مکزیک است.
۵. لا لورونا (La Llorona)
ژنرالی که نسلکشی قوم مایا را از سرگذرانده است با ارواح آنها رو به رو میشود.
فیلم شاهکاری است از اجماع درام سیاسی، هیجان ماوراالطبیعه و تعلیق کشنده. فیلم شیوهای مدرن است در داستانگویی داستانهای ماوراالطبیهی دربارهی روح، اما این تمام چیزی که فیلم به آن میپردازد نیست بلکه فیلم به تاریخ سیاسی جامعهای که از آن برمیخیزد نیز اشارات مستقیمی دارد و آنها را محکوم میکند. کارگردان به دنبال این نیست که بیننده با دیدن فیلم مدام از جای خود بپرد و بترسد، در عوض میخواهد با تصاویر خیرهکنندهی نیکولاس وونگ مخاطب را میخکوب کند و به تفکر وادارد.
۶. شب پادشاهان (Night of the Kings)
مرد جوانی به لا ماکا، زندانی در وسط جنگل که توسط زندانیان اداره میشود، فرستاده میشود.
فیلم، رئالیسم جادویی را در سینمای ساحل عاج متولد میکند. لاکوته از داستانهای کهن فرهنگهای شرقی کمک میگیرد تا چرخهی معیوب تاریخی خشونت را توضیح دهد و این که چگونه این خشونت کشور او را تحت تاثیر قرار داده است. لاکوته با شب پادشاهان مرز بین موضوعات مختلف را برمیدارد و دیوار مشترک افسانه و واقعیت را میریزاند. او توسط فولکلور گذشته را به ما آموزش میدهد تا بتوانیم آینده را تغییر دهیم.
۷. من دیگر اینجا نیستم (I’m No Longer Here)
فریا، پس از این که مجبور میشود وطن خود را ترک کند، سعی میکند خود را با شهر جدید وقف بدهد.
فیلم تکهای روشن و عمیق از زندگی را به نمایش میگذارد و زیرگروه آن دسته از فیلمهای نتفلیکس است که آرزو خواهید داشت آن را بر پردهی سینما ببینید. فیلم دربارهی این است که چگونه همهی ما میخواهیم هویتی مخصوص به خود داشته باشیم اما همزمان احساس تعلق کنیم. کارگردان با موفقیت احساس تنهایی فریا را، با وجود این که همیشه در بین افرادی دیگر است، به تصویر میکشد. فیلم با ریزبینی به جزئیات میپردازد و بیشترین اطلاعات را به مخاطب منتقل میکند.
حضور دومین فیلم از سینمای مکزیک در این لیست در حالی که هر دوی آنها به موضوعاتی اجتماعی میپردازند نشان دهندهی سینمایی است رو به پیشرفت که بر دوش خود فرهنگی رو به جلو را حمل میکند.
۸. همرزمان عزیز (!Dear Comrades)
در ۱۹۶۲، وقتی دولت کمونیست قیمت غذا را افزایش میدهد، کارگرهای یک شهر صنعتی کوچک دست به اعتصاب میزنند.
بازسازی تراژدی تلخی که مدتها بر مردم شوروی گذشت. فیلم ایدئولوژی سیاسی و بازخورد اجتماعی را در واقعهای تاریخی آموزش میدهد و نه فقط به روایت میپردازد بلکه شخصیتهای عمیقی را پرداخت میکند که نفوذ کمونیست را بازتاب میدهند. اما هیچوقت در گرداب احساس اغراق شده فرو نمیرود. لیندا در اواخر میپرسد: «اگر قرار باشد به کمونیسم باور نداشته باشم به چه چیزی باید باور داشته باشم؟»
۹. یک خورشید (A Sun)
دو برادر، یکی موفق و دیگری خلافکار، جای خود را با هم عوض میکنند.
پیش از هرچیز آن چه در فیلم جلب نوجه میکند شخصیت پردازیهای قدرتمندی است که ورای آن چه بر پرده به چشم میخورد در خود جای دادهاند. فیلمنامه نیز حلقههای زنجیر را به درستی به هم متصل کرده است و کارگردان با انتخاب بهترین نقطه برای نمایش دادن این داستان کار را درست به انجام میرساند. وزنهی مهمی که فیلم برمیدارد روایت کردن داستان یک خانواده است، چیزی شبیه به فیلم مردم معمولی (Ordinary People). در کنار این، روایتگر داستان یک خانواده بودن، یک خورشید سوال مهم دیگری را هم مطرح میکند دربارهی این که آیا انسان قابلیت تغییر دارد یا نه؟
۱۰. خواهر کوچک من (My Little Sister)
یک نمایشنامه نویس سعی میکند یکبار دیگر دوقلوی خود را روی صحنه ببرد.
اکثر داستانهایی که در سینما برای همخون بودن ساخته شدهاند تفکیک جنسیتی ایجاد نمودهاند. فیلمهایی در ستایش برادر بودن یا در ستایش خواهر بودن، اما خواهر کوچک من به رابطهی بین برادر و خواهر میپردازد. کارگردانی قاطع کارگردانها و استفادهی آنها از موسیقی در جهت نقویت اتمسفر قابل ستایش است.
بدون دیدگاه